دانلود کتاب سرگذشت ندیمه – مارگارت اتوود
نام کتاب : سرگذشت ندیمه
نویسنده : مارگارت اتوود مترجم: سهیل سمی
ناشر : انتشازات ققنوس
زبان کتاب: پارسی
تعداد صفحه : ۴۲۲
قالب کتاب : PDF
توضیحات :
از سری کتاب هایی که باید پیش از مرگ خواند
معرفی مختصر کتاب:
“در داستان حاضر “افرد” ندیمهای است که در حکومت تئوکراتیک کشوری تخیلی به نام جلید روزگار میگذراند. او اجازه دارد روزی یکبار برای خرید در بازار از خانه فرمانده و همسرش خارج شود. بازاری که در آن تصاویر جای کلمات را گرفتهاند؛ زیرا زنان، دیگر حق خواندن ندارند.ندیمه ماهی یک بار به بستر میرود و دعا میکند که از فرمانده آبستن شود؛ چون در عصری که زاد و ولد کاهش پیدا کرده، ارزش افراد وسایر ندیمهها تنها به باروری رحم آنهاست. افراد سالهای پیش را به خاطر دارد. ایامی که با همسرش “لوک”، زندگی میکرد و با او نرد عشق میباخت؛ ایامی که با دخترش بازی و از او مراقبت میکرد؛ ایامی که شغلی داشت و درآمدی؛ و از حق آموختن بهرهمند بود؛ ولی حالا همه اینها به باد رفته است… سرگذشت ندیمه رمانی است که از هراس و هشدار که از آمیزش تیره و تار سیاست و روابط زن و مرد… پرده برمیدارد…
رمان اتوود به لحاظ تخیل آینده نگرش، از جهاتی، ۱۹۸۴ اورول را به خاطر می اورد.
توضیح:
انحصار طلبی . چیزی که شاید آرزوی برخی مردان در مورد زنان باشد ، در این جا به وقوع می پیوندد ، ولی همین اوضاع نه تنها برای زنان ، بلکه برای خیلی از مردها نیز، تبدیل به یک کابوس می شود. یک بار دیگر در یک داستان _ به شیوه ای متفاوت _ ثابت می شود که بدون عشق زندگی مختل می شود. و این کار را مارگارت اتوود به شکلی تحسین برانگیز انجام می دهد. با این که داستان خیلی از زمان ما جلوتر است ، اما به دلیل تشابهی که با برخی عقاید امروزی دارد ، قابل درک است . شاید در وحله اول این طور به نظر برسد که رمانِ پیش رو، صرفاً یک اثر فمینیستی است . اما تنها با خواندنش می توان فهمید که اینطور نیست .
متن پشت جلد:
اُفرد، ندیمه ای است در حکومت تئوکراتیک جلید. او اجازه دارد روزی یک بار برای خرید در بازار از خانه ی فرمانده و همسرش خارج شود ، بازاری که در آن تصاویر جای کلمات را گرفته اند، زیرا زنان دیگر حق خواندن ندارند. ندیمه ماهی یک بار به بستر می رود و دعا می کند که از فرمانده آبستن شود، چون در عصری که زاد و ولد کاهش پیدا کرده، ارزش افراد و سایر ندیمه ها تنها به بارآوری رحم آن هاست. افرد سال های پیش را به خاطر دارد، ایامی که با همسرش، لوک، زندگی می کرد و با او نرد عشق می باخت؛ ایامی که با دخترش بازی و از او مراقبت می کرد؛ ایامی که شغلی داشت و درآمدی، و از حق آموختن بهره مند بود. ولی حالا همه ی این ها بر باد رفته است… .
- ۹۷/۱۲/۲۷
- ۱۰۰ نمایش